معاهدهی ما ترکمنچای نبود عهد سادهی نوشیدن چای بود در عصرهایی که حسابش از تاریخ معاصر جداست هرچند خورشید همیشه به دامان غرب پناهنده میشود اما روشنایی خانه چشمان تو و گردسوزی ساده بود که شب را به صبح میرساند کاغذهای کاهی نه اعلانهای شهربانی نه اعلامیههای مجازات بود کاغذهای کاهی فرصت اندکی بود برای نوشتن، دوست داشتن و نوشتن دوستت دارم خورشید ملاک تمدن نبود وقتی سایهروشن پیراهن تو مرزهای شرق و غرب را معین میکرد کشف حجاب نه به ضرب و زور و دستور شاه که تواقفی دوجانبه بود بین آرمانگرایی من و سستعنصری دکمههای پیراهنت که زود وا دادند و دست تو را رو کردند و این سقف خواستههای من بود همین شد ,معاهده,نوشیدن,چای ...ادامه مطلب