تف!

ساخت وبلاگ


..شعری که زندگی ست

..چه ‌قدر چای که ننوشیده‌ام در کافه‌هایی که با تو نرفتم و چه نیمکت‌ها که مرا کنارِ تو، ندیده فراموش کردند

نگرانم!‌ ولی چه باید کرد
عشق، دلواپسی نمی‌فهمد
درد من، خط ِ میخی است عزیز
درد من را کسی نمی‌فهمد !

بغض کردن میان خندیدن
تکیه دادن به کوه نامرئی
خسته‌ام از ضوابط عُرفی
خسته‌ام از روابط شرعی

هیچ‌کس،‌ هیچ‌کس نمی‌داند
به نگاهت چه عادتی دارم
هیچ فرقی نمی‌کند دیگر
ــ‌ اینکه با تو چه نسبتی دارم ــ

تف به هرچه اصـول، هرچه فـُروع
تف به هرچه ثواب، هرچه گناه
توی تاریک‌خانه‌ی دنیا
عقل جن است و عشق بسم‌الله !

« چشم‌هایت نگاه خیسم را
مثل برق سه‌فاز می‌گیرد»
تو برایم جرقه‌ای وقتی
خانه را بوی گاز می‌گیرد !

زیر آتش‌فشان جنگ تو
یخ هرچیز آب خواهد شد
مثل یک سرزمین بی‌سرباز
همه‌چیزم خراب خواهد شد ...

تو مرا زجر می‌دهی عشقم
مازوخیسمی که دوستش دارم
من به اشغال تو درآمده‌ام
ــ صهیونیسمی که دوستش دارم ــ

نوشته شده در جمعه ۱۳٩۳/۱٢/۸ساعت ۱٢:٤۱ ‎ق.ظ توسط میمنظرات () |


شعری که زندگی ست...
ما را در سایت شعری که زندگی ست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dalonepawn1 بازدید : 205 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 14:02